هوش مصنوعی: این شعر به نبردی درونی و بیرونی با زمان و دشمنی‌های زندگی می‌پردازد. شاعر از تباهی جوانی، عمر و هستی خود در اثر گذر زمان و عوامل مختلف مانند خاطرات، فریب‌ها و شکست‌ها سخن می‌گوید. سپس به توصیف نبرد خود با زمان و سپاه بی‌کران آن می‌پردازد و چگونه با خاموش کردن شراره‌های وجود خود، با زمان مقابله می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از مضامین مانند تباهی جوانی و نبرد با زمان ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

پاسخ

چه می‌کنی؟ چه می‌کنی؟
درین پلید دخمه‌ها
سیاه‌ها، کبودها
بخارها و دودها؟
ببین چه تیشه می‌زنی
به ریشهٔ جوانیت
به عمر و زندگانیت
به هستیت، جوانیت
تبه شدی و مردنی
به گورکن سپردنی
چه می‌کنی؟ چه می‌کنی؟
چه می‌کنم؟ بیا ببین
که چون یلان تهمتن
چه سان نبرد می‌کنم
اجاق این شراره را
که سوزد و گدازدم
چو آتش وجود خود
خموش و سرد می‌کنم
که بود و کیست دشمنم؟
یگانه دشمن جهان
هم آشکار، هم نهان
همان روان بی امان
زمان، زمان، زمان، زمان
سپاه بیکران او
دقیقه‌ها و لحظه‌ها
غروب و بامدادها
گذشته‌ها و یادها
رفیق‌ها و خویش‌ها
خراش‌ها و ریش‌ها
سراب نوش و نیش‌ها
فریب شاید و اگر
چو کاش‌های کیش‌ها
بسا خسا به جای گل
بسا پسا چو پیش‌ها
دروغ‌های دست‌ها
چو لاف‌های مست‌ها
به چشم‌ها، غبارها
به کارها، شکستها
نویدها، درودها
نبودها و بودها
سپاه پهلوان من
به دخمه‌ها و دام‌ها
پیاله‌ها و جام‌ها
نگاه‌ها، سکوت‌ها
جویدن بروتها
شراب‌ها و دودها
سیاه‌ها، کبودها
بیا ببین، بیا ببین
چه سان نبرد می‌کنم
شکفته‌های سبز را
چگونه زرد می‌کنم
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:آب و آتش
گوهر بعدی:سرود پناهنده
نظرها و حاشیه ها
باتری مرسدس بز
۱۳۹۹/۱/۳۰ ۱۶:۳۸

عالی بود