هوش مصنوعی: این متن یک گفت‌وگوی شاعرانه و عاطفی بین دو نفر است که در آن احساسات ناامیدی، تنهایی و دروغین بودن روابط مطرح می‌شود. یکی از شخصیت‌ها به نام «کرک جان» از شرایط سخت و محدودیت‌ها می‌گوید، در حالی که دیگری سعی می‌کند با تشویق و همدردی، او را آرام کند. در نهایت، این گفت‌وگو به پذیرش تنهایی و یافتن آرامش در آن ختم می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و ناامیدی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند دروغین بودن روابط و پذیرش تنهایی نیاز به بلوغ فکری دارد.

آواز کَرَک

« بده ... بدبد ... چه امیدی؟ چه ایمانی؟»
«کرک جان! خوب می‌خوانی
من این آواز پاکت را درین غمگین خراب آباد
چو بوی بال‌های سوخته‌ات پرواز خواهم داد
گرت دستی دهد با خویش در دنجی فراهم باش.
بخوان آواز تلخت را، ولکن دل به غم مسپار
کرک جان! بندهٔ دم باش ...»
« بده ... بدبد... راه هر پیک و پیغام خبر بسته ست
نه تنها بال و پر، بالِ نظر بسته ست .
قفس تنگ است و در بسته ست... »
«کرک جان! راست گفتی، خوب خواندی، ناز آوازت
من این آواز تلخت را ...»
«بده ... بدبد ... دروغین بود هم لبخند و هم سوگند
دروغین است هر سوگند و هر لبخند
و حتی دلنشین آواز ِ جفتِ تشنهٔ پیوند ...»
«من این غمگین سرودت را
هم آواز پرستوهای آه خویشتن پرواز خواهم داد
به شهر آواز خواهم داد... »
«بده ... بدبد ... چه پیوندی؟ چه پیمانی؟...»
«کرک جان! خوب می‌خوانی
خوشا با خود نشستن، نرم نرمک اشکی افشاندن
زدن پیمانه‌ای - دور از گرانان - هر شبی کنج شبستانی »
تهران، فروردین ۱۳۳۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:پند
گوهر بعدی:چاووشی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.