هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از یک شهسوار یا قهرمان روحانی سخن می‌گوید که از عالم جان به سوی میدان‌های معنوی حرکت کرده و همه موانع را پشت سر گذاشته است. این شهسوار به حدی از کمال رسیده که از هر دو جهان (مادی و معنوی) فراتر رفته و حتی عقل و عشق را نیز به حیرت واداشته است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۴۴۶

ای شَهْسَوارِ خاصبَک کَزْ عالَمِ جان تاختی
میخانه‌ها بَرهَم زدی تا سویِ میدان تاختی

چون ساکنانِ آسْمان خود گوشِ ما بَرتافتند
تو سَبْلَتان بَرتافتی هم سویِ ایشان تاختی

ای تو نهاده یک قَدَم بُگْذشته از هر دو جهان
اَه پس کدامین عَرصه بُد تا تو بر اَسْپان تاختی

خود پَرده‌ها و قافیه وان گَهْ خَرابِ عشقِ تو؟
تو پَرده‌یی نَگْذاشتی چون سویِ انسان تاختی

عقل از تو‌ بی‌عقلی شُده عشق از تو هم حیران شُده
مَر جسم را خود اسم شُد تو چون که بر جان تاختی
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.