هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از تجربه‌ی عشق و تأثیر عمیق آن بر جان و ایمان شاعر سخن می‌گوید. عشق با تمام زیبایی‌ها و دشواری‌هایش، زندگی شاعر را دگرگون کرده و او را از زهد به سمت عرفان و تسلیم کشانده است. تصاویر شاعرانه‌ای مانند چشم کافر، زلف سرکش، و لعل لب بر جذابیت و عمق این تجربه تأکید دارند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات غیرمستقیم (مانند عشوه‌ی چشم کافر) نیاز به درک ادبی و بلوغ فکری دارد.

آتشی در خرمن

عشق آمد و امن جانم گرفت
شحنهٔ شوقم گریبانم گرفت

عشوه‌ای فرمود چشم کافرش
زاهد دین گشت و ایمانم گرفت

رشته ای در کف ز زلف سر کشش
گرچه مشکل آمد آسانم گرفت

آفتابی گشت تابان در مهش
تحت و فوق و کاخ و ایمانم گرفت

از شراره آه و برق سینه سوز
آتشی در خرمن جانم گرفت

بس ز گلها بی‌وفائی دیده ام
خیمهٔ گل از گلستانم گرفت

چون صبوحی عاقبت لعل لبت
در میان آب حیوانم گرفت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:چشم نرگس
گوهر بعدی:تعبیر خواب
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.