۳۶۴ بار خوانده شده

سفر با او

بی شاهد و شمع و شکر و می، چه توان کرد؟
بی بربط و طنبور و دفّ و نی، چه توان کرد؟

سر کرد قدم در طلب او به ره عشق
این مرحله را گر نکنم طی، چه توان کرد؟

بردار یکی توشه که هنگام عزیمت
با داشتن جام جم و کی، چه توان کرد؟

امروز که از حاصل عشقت نزدم دم
فردا بتو گوید که کجا؟ هی! چه توان کرد؟

ای نخل خرامان برسی در ثمر آئی
باشد که بیاید ز قفا دی، چه توان کرد؟

با آن بت طنّاز در این شهر صبوحی
تا آنکه نسازی سفر از ری، چه توان کرد؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شب هجران
گوهر بعدی:بهانه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.