هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق و زیبایی معشوق سخن می‌گوید و از تلاش‌های بی‌وقفه عاشق برای رسیدن به محبوبش حکایت دارد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند گره زدن زلف معشوق به ماه و کشیدن تیر بر سینه عاشقان، عمق احساسات خود را بیان می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به تقدیر و نقش ازلی معشوق در زندگی عاشق دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار می‌باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

نقش تو

آن‌که رخسار تو با زلف گره گیر کشید
فکرها کرد که باید به چه تدبیر کشید

مدّتی چند بپیچید بخود آخر کار
ماه را از فلک آورد بزنجیر کشید

خامه می‌خواست که مژگان ترا بردارد
راست بر سینهٔ عشاق تو صد تیر کشید

چون بیاراست بدان حُسن دلاویز تُرا
قلم اندر کف نقّاش تو تکبیر کشید

گردش خامه تقدیر غرض نقش تو بود
کز ازل تا به ابد این همه تأخیر کشید

دیده از تاب و بسیار چه شبها که گشود؟
کانتظار تو بسی این فلک پیر کشید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:نقاش تقدیر
گوهر بعدی:آتش سینه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.