۴۹۵ بار خوانده شده

آوازۀ عاشقی

تا بوسه از آن لعل دلآرام گرفتم
جانم به لبم آمد و، آرام گرفتم

منعم مکن از دیدن قد و رخ و چشمش
من انس به سرو و گل و بادام، گرفتم

ساقی! بر من قصهٔ جمشید چه خوانی
جمشید منم تا به کفم جام گرفتم

بدنام مخوان زاهدم از عشق، که تا من
در حلقهٔ عشّاق شدم، نام گرفتم

سودای خوشی دوش به آن ماه نمودم
جان دادم و یک بوسه به انعام گرفتم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:توبه شکستم
گوهر بعدی:حلقۀ زلف
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.