هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دیوانگی ناشی از آن سخن می‌گوید. او خود را از عاقلان به دیوانگان تبدیل شده می‌داند و از تغییر حالاتش از زاهد مسجدنشین به میخانه‌نشین می‌گوید. عشق به معشوق او را از همه‌چیز بیگانه کرده و به آشنای معشوق تبدیل کرده است. شاعر از غیرت و عشق شدیدش می‌گوید و اینکه حاضر است برای معشوق از همه‌چیز بگذرد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عشقی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و نمادهای عرفانی مانند میخانه و مسجد ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر پیچیده باشد.

دلبر فرزانه

طالب طرّه خم در خم جانانه شدم
عاقلان سلسله آرید که دیوانه شدم

در جهان بودنم از دوستی اوست بلی
شایق گنج بدم، ساکن ویرانه شدم

خادم مسجد آدینه اگر بودم دوش
از دم پیر مغان خازن میخانه شدم

نکنم سجده بشکرانه چرا تا که چنین
فارغ از صومعه و سبحهٔ صد دانه شدم

از من ای‌دوست مباش این‌همه بیگانه که من
آشنای تو شدم، کز همه بیگانه شدم

تا چو آن شمع شب افروز باغیار توئی
ز آتش غیرت دل، غیرت پروانه شدم

گر جنون دارم، اگر عقل، صبوحی باری
رفتم و مایل آن دلبر فرزانه شدم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حلقۀ زلف
گوهر بعدی:پریدن از آشیانه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.