۳۲۸ بار خوانده شده

زلف تو

چو سوخت خال تو دل، عاشقان، یکدله را
به باغ لاله دگر خورد داغ باطله را

ز کاروان جنون دل گرفت و داد به زلف
شریک دزد ببین و رفیق قافله را

دلم به زلف تو، بر ابروی تو سجده کند
بلی، کنند دل شب، نماز نافله را

به سر کنم پس از این طی راه منزل عشق
دگر چه رنجه دهم پای پر آبله را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:مبتلا
گوهر بعدی:ناز کن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.