هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از عشق و درد سخن میگوید و سپس به وضعیت نابسامان کشور ایران اشاره میکند. در بخش اول، شاعر از عشق و دیوانگی ناشی از آن میگوید و در بخش دوم، به مشکلات سیاسی و اجتماعی ایران مانند جنگ، فقر، و ضعف حکومت میپردازد. در پایان، شاعر امیدوار است که ایران بتواند از این شرایط دشوار عبور کند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و همچنین انتقادهای سیاسی-اجتماعی است که درک آنها به بلوغ فکری و آگاهی نسبت به مسائل جامعه نیاز دارد. همچنین، برخی از عبارات ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۳۵ - آواز خدا
هر حلقه که در آن زلف دوتاست
دام دگری بهر دل ماست
بیماری ماست زان چشم دژم
تنهایی ما زآن زلف دوتاست
باز این چه بلاست؟ ای ترک پسر
ای ترک پسر! باز این چه بلاست
عرضم به تو بود از دست رقیب
از دست تو عرض، پیش که رواست
یار آمد و زلف افشانده به دوش
دیوانه شدیم زنجیر کجاست
دیوانه شوید، بیگانه شوید
کاین عقل و خرد دام عقلاست
یا علم و عمل یا شور و جنون
کز این دو برون رنج است و عناست
ای خلق خدای آواز کنید
کآواز عموم، آواز خداست
این کشور کیست در دست عدو؟
این کشور ماست، این کشور ماست
ما را بشکست پرخاش ملوک
پرخاش ملوک مرگ فقراست
این یک به شمال، آن یک به جنوب
این یک به جفا، آن یک به ملاست
در مغرب ملک جنگ است و جدال
در مشرق ملک قتل است و ثفاست
در خطهٔ فارس جوش است و خروش
در ملک عراق شور است و نواست
ایران ضعیف، میران جبان
خصمان جسور پیش آمده راست
نی نیست چنین، کایران پس از این
جان در نظرش بیقدر و بهاست
از جان چو گذشت انسان ضعیف
انجام دهد هر کار که خواست
بر درد بهار کس پی نبرد
آن کس که چشید داندکه چهاست
دام دگری بهر دل ماست
بیماری ماست زان چشم دژم
تنهایی ما زآن زلف دوتاست
باز این چه بلاست؟ ای ترک پسر
ای ترک پسر! باز این چه بلاست
عرضم به تو بود از دست رقیب
از دست تو عرض، پیش که رواست
یار آمد و زلف افشانده به دوش
دیوانه شدیم زنجیر کجاست
دیوانه شوید، بیگانه شوید
کاین عقل و خرد دام عقلاست
یا علم و عمل یا شور و جنون
کز این دو برون رنج است و عناست
ای خلق خدای آواز کنید
کآواز عموم، آواز خداست
این کشور کیست در دست عدو؟
این کشور ماست، این کشور ماست
ما را بشکست پرخاش ملوک
پرخاش ملوک مرگ فقراست
این یک به شمال، آن یک به جنوب
این یک به جفا، آن یک به ملاست
در مغرب ملک جنگ است و جدال
در مشرق ملک قتل است و ثفاست
در خطهٔ فارس جوش است و خروش
در ملک عراق شور است و نواست
ایران ضعیف، میران جبان
خصمان جسور پیش آمده راست
نی نیست چنین، کایران پس از این
جان در نظرش بیقدر و بهاست
از جان چو گذشت انسان ضعیف
انجام دهد هر کار که خواست
بر درد بهار کس پی نبرد
آن کس که چشید داندکه چهاست
وزن: مستفعلتن مستفعلتن
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴ - در وصف آیتالله صدر
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶ - تهران آفتی است
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.