هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به موضوعات معنوی و عشق الهی می‌پردازد. شاعر از فضولی و بی‌حوصلگی در امور دنیوی انتقاد می‌کند و بر اهمیت عشق به خدا و سیر و سلوک معنوی تأکید دارد. او از مخاطب می‌خواهد که به جای توجه به مسائل مادی، به کیمیای جان و وجود خود بپردازد و از غم دنیوی رها شود. در پایان، شاعر به نور الهی و راهنمایی معنوی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم انتزاعی و فلسفی موجود در متن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۴۸۱

با هَمِگان فُضولَکی چون که به ما مَلولَکی؟
رو که به دینِ عاشقی سَختْ عَظیمْ گولَکی

ای تو فُضولْ در هوا ای تو مَلولْ در خدا
چون تو ازان قان نِه‌یی رو که یکی مُغولَکی

مَسْتَکِ خویش گشته‌یی گَهْ تُرُشَک گَهی خوشک
نازک و کِبْرَکَت که چه؟ در هُنَرَک نُغولَکی

گَر تو کتاب خانه‌یی طالِبِ باغِ جانْ نِه‌یی
گرچه اَصیلَکی ولی خواجه تو‌ بی‌اُصولَکی

رو تو به کیمیایِ جان مِسِّ وجود خَرج کُن
تا نَشَوی ازو چو زَر در غَمِ نیمْ پولَکی

گفتم با ضَمیرِ خود چند خیالِ جِسْمیان
یا تو زِ هر فَسُرده‌یی سویِ دِلَم رَسولَکی

نورِ خدایگانِ جان در تبریز شَمسِ دین
کرد طَریقِ سالِکانْ ایمِن اگر تو غولَکی
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.