هوش مصنوعی: این شعر در مدح عدل و داد و ستایش پادشاهی عادل است که با عدالت خود ظلم و جور را از بین برده و کشور را آباد و خرم نگه می‌دارد. همچنین به اهمیت بنیاد عدل در پایداری ملک اشاره شده و از شاهانی که با فر و نیروی دهش و داد شهر و ملک را گشودند، تمجید شده است. در پایان، شاعر به بهار و طبع شیفته‌اش به مدح پادشاه اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق سیاسی و اجتماعی است که درک آن برای سنین پایین ممکن است دشوار باشد. همچنین استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۶۰ - عدل و داد

باد خراسان همیشه خرم و آباد
دشت و دیارش ز ظلم و جور تهی باد

دشت و دیار ار ز ظلم و جور تهی گشت
ملک بماند همیشه خرم و آباد

ملک یکی خانه‌ایست بنیادش عدل
خانه نپاید اگر نباشد بنیاد

داد و دهش گر بنا نهند به کشور
به که حصاری کنند ز آهن و پولاد

خصم ببستند و شهر و ملک گشودند
شاهان از فر و نیروی دهش و داد

و آنکو باد جفا و جور به‌سر داشت
سرش به خاک اندرست و ملکش بر باد

شکر خداوند را که داد و دهش را
طرفه بنائی نهاد پادشه راد

خسرو گیتی‌ستان مظفر دین شاه
آنکه ز عدلش بنای ظلم برافتاد

داده خدایش خدایگانی و شاهی
باز نگیرد خدای آنچه به کس داد

ملک عروسی است عدل و دادش کابین
در ده کابین و شو مر او را داماد

طایر دولت که هرکسش نتوان بست
بال و پر خوبش جز به سوی تو نگشاد

مسند شرع و سریر حکم تو داری
خصم تو دارد غریو و ناله و فریاد

اینک بنگر بهار را که شدش طبع
شیفته بر مدح تو چو کاه به بیجاد

داند کش طبع را چه پایه و مایه است
آنکه بداند شناخت شاهین از خاد

بود درین آستان پدرش صبوری
چندی مدحت‌سرای و داد سخن داد
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹ - نوید پیک
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱ - به شکرانه توشیح قانون اساسی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.