هوش مصنوعی:
متن درباره جشن مهرگان و اهمیت آن در فرهنگ ایرانی است. همچنین به فردوسی و نقش او در احیای فرهنگ و زبان فارسی اشاره میکند. از تندیس فردوسی و جایگاه او در تاریخ ایران سخن میگوید و بر اهمیت راستگویی و فرهنگ ایرانی تأکید دارد.
رده سنی:
12+
متن دارای مفاهیم فرهنگی و تاریخی است که برای نوجوانان و بزرگسالان قابل درک و جذاب است. همچنین استفاده از زبان شعرگونه ممکن است برای کودکان کمسنوسال دشوار باشد.
شمارهٔ ۶۳ - مجسمهٔ فردوسی
مهرگان آمد به آیین فریدون و قباد
وز فریدون و قباد اندرزها دارد به یاد
گوید ای فرزند ایران راستگویی پیشه کن
پیشهٔ ایران چنین بود از زمان پیشداد
در چنین روز گرامی هدیهای آمد ز هند
هدیهای عالی ز سوی پارسیزادان راد
طرفه تندیسی فرستادند از هندوستان
زان حکیم پاکاصل و شاعر دهقاننژاد
نصب گشت اینجا بهامر خسرو ایرانزمین
روز عید مهرگان، جشن فریدون و قباد
*
*
ای حکیم نامی ای فردوسی سحر آفرین
ای به هر فن در سخن چون مرد یک فن اوستاد
شور احیاء وطن گر در دل پاکت نبود
رفته بود از ترک و تازی هستی ایران به باد
خلقی از نو زنده کردی، ملکی از نو ساختی
عالمی آباد کردی خانهات آباد باد
نیست غم گر حرمتت اهل زمان نشناختند
هر هنرمندی به عصر خویش محروم اوفتاد
روح و آوای تو درگفتار نیکت زنده است
روح بدخواه تو در سرپنجهٔ جهل و عناد
غزنوی گر کرد خبطی پهلوی جبران نمود
آن شه ار بیداد فرمود این شهنشه داد داد
این زمان صدر اجل در حلقهٔ اعیان ملک
نصب تندیس تو را در این مکان بازو گشاد
پرده بگرفتند روز مهرگان از روی تو
خاطر ناشاد ایرانی شد از روی تو شاد
خواند در میدان فردوسی بهار این چامه را
پس بر تندیس فردوسی به تعظیم ایستاد
تا جهان باقیست باقی باد ایران بزرگ
دوستانش کامیاب و دشمنانش نامراد
شاه ایران نامجوی و خلق ایران کامجوی
فرّ یزدانی در او باقی الی یوم المعاد
وز فریدون و قباد اندرزها دارد به یاد
گوید ای فرزند ایران راستگویی پیشه کن
پیشهٔ ایران چنین بود از زمان پیشداد
در چنین روز گرامی هدیهای آمد ز هند
هدیهای عالی ز سوی پارسیزادان راد
طرفه تندیسی فرستادند از هندوستان
زان حکیم پاکاصل و شاعر دهقاننژاد
نصب گشت اینجا بهامر خسرو ایرانزمین
روز عید مهرگان، جشن فریدون و قباد
*
*
ای حکیم نامی ای فردوسی سحر آفرین
ای به هر فن در سخن چون مرد یک فن اوستاد
شور احیاء وطن گر در دل پاکت نبود
رفته بود از ترک و تازی هستی ایران به باد
خلقی از نو زنده کردی، ملکی از نو ساختی
عالمی آباد کردی خانهات آباد باد
نیست غم گر حرمتت اهل زمان نشناختند
هر هنرمندی به عصر خویش محروم اوفتاد
روح و آوای تو درگفتار نیکت زنده است
روح بدخواه تو در سرپنجهٔ جهل و عناد
غزنوی گر کرد خبطی پهلوی جبران نمود
آن شه ار بیداد فرمود این شهنشه داد داد
این زمان صدر اجل در حلقهٔ اعیان ملک
نصب تندیس تو را در این مکان بازو گشاد
پرده بگرفتند روز مهرگان از روی تو
خاطر ناشاد ایرانی شد از روی تو شاد
خواند در میدان فردوسی بهار این چامه را
پس بر تندیس فردوسی به تعظیم ایستاد
تا جهان باقیست باقی باد ایران بزرگ
دوستانش کامیاب و دشمنانش نامراد
شاه ایران نامجوی و خلق ایران کامجوی
فرّ یزدانی در او باقی الی یوم المعاد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۲ - تغزل
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴ - ابر و باد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.