هوش مصنوعی:
این شعر در مدح و ستایش شخصی به نام محمد (احتمالاً پیامبر اسلام) سروده شده است. شاعر به دوستی دیرینه خود با محمد اشاره میکند و او را به عنوان فردی بردبار، قوی، و کاملالعیار توصیف مینماید. همچنین به برخی وقایع تاریخی مانند هجرت پیامبر از مکه به مدینه و فتح مکه اشاره دارد. شاعر در ادامه به بیان وفاداری خود به شاه (احتمالاً اشاره به یک حکمران) پرداخته و از محمد به عنوان شخصیتی مورد اعتماد شاه یاد میکند. در پایان، شاعر از پیری و ناتوانی خود سخن میگوید.
رده سنی:
16+
محتوا شامل اشارات تاریخی و مذهبی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسال قابل درک نباشد. همچنین برخی مفاهیم مانند جنگ و انتقام نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک صحیح دارند.
شمارهٔ ۷۸ - ای هوار محمد!
دارد سرهنگ شهریار محمد
لطف به من، چون به یار غار محمد
ما و محمد دو دوستار قدیمیم
کی رود از یاد دوستار، محمد
آرد جان و نثار شاه نماید
گوید اگر شه که جان بیار محمد
شاه به وی اعتمادکامل دارد
چون به خداوند ذوالفقار، محمد
چون او یک رند کهنه کار ندیدم
دیدهام اندر جهان هزار محمد
هست به خط و روال خوبش درپن شهر
نابغهای کاملالعیار محمد
نغز حدیثی بگویمش که پس از من
داردش از من به یادگار محمد
منکر گشتند مکیان، چو در آن شهر
دعوت خود کرد آشکار محمد
رفت ز مکه سوی مدینه و آورد
بر سرشان جیش بیشمار محمد
کرد بسی جنگ و کشته گشت بسی خلق
هم به احد گشت زخمدار محمد
عاقبتالامر تاخت بر سر مکه
از پس یک رشته کارزار محمد
چون که به زنهارش آمدند حریفان
داد بدان جمله زبنهار محمد
کین کشی و انتقام کار ضعیف است
سخت قوی بود و بردبار محمد
سابقه ننهاد بهرشان پس تسلیم
با همهٔ فر و اقتدار محمد
نیز نه پاپوش دوخت نه کلکی کرد
چون به کف آورد اختیار محمد
باری اندر مثل مناقشتی نیست
فرض که ری مکه، شهریار محمد
بنده قسم خوردهام به دوستی شاه
خلف قسم را کشد دمار محمد
شاهد رفتار این دو سال اخیرم
بوده یکایک درین دیار محمد
باز چرا بر سرم کلاه گذارند
مُردم ازبن مَردم، ای هوار محمد
گر کلهم بیلبه است گو بشمارد
اهل وطن را گناه کار محمد
ور نشدستم مرید احمد و محمود
بهر چه دارد ز من نقار محمد
غیر شه پهلوی و غیر تمرتاش
نیست به قول کس اعتبار محمد
زمزمهٔ این دو روزه چیست، اگر نیست
مطلع از اصل کوک کار محمد
مدعی بنده کیست تا به جوابش
باز کنم تکمهٔ ازار محمد
مردهٔ چل ساله را به او بنمایم
تا شود از بنده شرمسار محمد
بود کس ار مدعی بغیر «سهیلی»
گو بزند بنده را به دار محمد
الغرض ای مشفق قدیمی بنده
شحنهٔ راد بزرگوار محمد
در حق من بدگمان مباش به مولا
اصل ندارد هر اشتهار محمد
وآنچه تو دیدی ز قابلیت اعصاب
رفت به تاراج روزگار محمد
پیری و آلودگیم عنین کرده است
دهر نماند به یک قرار محمد
لطف به من، چون به یار غار محمد
ما و محمد دو دوستار قدیمیم
کی رود از یاد دوستار، محمد
آرد جان و نثار شاه نماید
گوید اگر شه که جان بیار محمد
شاه به وی اعتمادکامل دارد
چون به خداوند ذوالفقار، محمد
چون او یک رند کهنه کار ندیدم
دیدهام اندر جهان هزار محمد
هست به خط و روال خوبش درپن شهر
نابغهای کاملالعیار محمد
نغز حدیثی بگویمش که پس از من
داردش از من به یادگار محمد
منکر گشتند مکیان، چو در آن شهر
دعوت خود کرد آشکار محمد
رفت ز مکه سوی مدینه و آورد
بر سرشان جیش بیشمار محمد
کرد بسی جنگ و کشته گشت بسی خلق
هم به احد گشت زخمدار محمد
عاقبتالامر تاخت بر سر مکه
از پس یک رشته کارزار محمد
چون که به زنهارش آمدند حریفان
داد بدان جمله زبنهار محمد
کین کشی و انتقام کار ضعیف است
سخت قوی بود و بردبار محمد
سابقه ننهاد بهرشان پس تسلیم
با همهٔ فر و اقتدار محمد
نیز نه پاپوش دوخت نه کلکی کرد
چون به کف آورد اختیار محمد
باری اندر مثل مناقشتی نیست
فرض که ری مکه، شهریار محمد
بنده قسم خوردهام به دوستی شاه
خلف قسم را کشد دمار محمد
شاهد رفتار این دو سال اخیرم
بوده یکایک درین دیار محمد
باز چرا بر سرم کلاه گذارند
مُردم ازبن مَردم، ای هوار محمد
گر کلهم بیلبه است گو بشمارد
اهل وطن را گناه کار محمد
ور نشدستم مرید احمد و محمود
بهر چه دارد ز من نقار محمد
غیر شه پهلوی و غیر تمرتاش
نیست به قول کس اعتبار محمد
زمزمهٔ این دو روزه چیست، اگر نیست
مطلع از اصل کوک کار محمد
مدعی بنده کیست تا به جوابش
باز کنم تکمهٔ ازار محمد
مردهٔ چل ساله را به او بنمایم
تا شود از بنده شرمسار محمد
بود کس ار مدعی بغیر «سهیلی»
گو بزند بنده را به دار محمد
الغرض ای مشفق قدیمی بنده
شحنهٔ راد بزرگوار محمد
در حق من بدگمان مباش به مولا
اصل ندارد هر اشتهار محمد
وآنچه تو دیدی ز قابلیت اعصاب
رفت به تاراج روزگار محمد
پیری و آلودگیم عنین کرده است
دهر نماند به یک قرار محمد
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۳۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷ - بهار در اسفند
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹ - دماوندیۀ دوم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.