۲۸۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸۲ - فوج آهن

چون بدرید صبح پیراهن
جلوه گر گشت فوجی از آهن

سپهی کز نهیب نیزهٔ او
بردرد چرخ پیر پیراهن

لشگری کانعطاف خنجر وی
بگسلاند ز کهکشان جوشن

چون‌ برآید غریو، ‌روز نبرد
فوج‌ آهن ‌به جنبش آرد تن

آهنین قلعه‌ای بود جنبان
نه بر او در پدید و نی روزن

تیر بارد چنان که بر پرد
آهن ذوب گشته از معدن

بمب کوبد، چنان که درغلطد
سنگ خارا ز قله در دامن

میغی از تیغ برکشد که از آن
مرگ بارد به تارک دشمن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۱ - خورشید
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۳ - بوسه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.