هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر درد و اشتیاق شاعر به معشوق است. شاعر از فراق و دلتنگی می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که او را به راه راست هدایت کند یا جان و دلش را بپذیرد. او از عشق بی‌پایان خود سخن می‌گوید و حاضر است همه چیز را فدای معشوق کند. همچنین، شاعر به مفاهیمی مانند عشق، فداکاری، اشک و فراق، و آرزوی وصال اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'جان به لب رسیده' یا 'جسم به خون تپیده' ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.

شمارهٔ ۷

یا که به راه آرم این صید دل رمیده را
یا به رهت سپارم این جان به لب رسیده را

یا ز لبت کنم طلب قیمت خون خویشتن
یا به تو واگذارم این جسم به خون تپیده را

یا که غبار پات را نور دو دیده می‌کنم
یا به دو دیده می‌نهم پای تو نور دیده را

یا به مکیدن لبی جان به بها طلب مکن
یا بستان و بازده لعل لب مکیده را

کودک اشک من شود خاک‌نشین ز ناز تو
خاک‌نشین چرا کنی کودک ناز دیده را

چهره به زر کشیده‌ام بهر تو زر خریده‌ام
خواجه به هیچ‌کس مده بنده ی زر خریده را

گر ز نظر نهان شوم چون تو به ره گذر کنی
کی ز نظر نهان کنم اشک به ره چکیده را

بانوی مصر اگر کند صورت عشق را نهان
یوسف خسته چون کند پیرهن دریده را

گر دو جهان هوس بود بی‌تو چه دسترس بود
باغ ارم قفس بود طایر پر بریده را

جز دل و جان چه آورم بر سر ره چو بنگرم
ترک کمین گشاده و شوخ کمان کشیده را

بلعجبی شنیده‌ام‌، چیز ندیده دیده‌ام
اینکه فروغ دیده‌ام دیده کند ندیده را

خیز بهار خون‌جگر جانب بوستان گذر
تا ز هزار بشنوی قصه ی ناشنیده را
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.