هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از دیدن چهره‌ی درخشان و نورانی یک شخصیت بزرگ (احتمالاً یک شاه یا شخصیت معنوی) در بامداد سخن می‌گوید. شاعر این رویداد را بسیار خوش‌یمن و مبارک توصیف می‌کند و از تأثیرات مثبت و روح‌بخش این دیدار سخن می‌گوید. همچنین، شاعر از تشبیهات زیبا مانند خورشید و ماه برای توصیف این شخصیت استفاده می‌کند و او را به عنوان منبع نور و شادی می‌ستاید.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که درک آن نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی و تشبیهات پیچیده دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند عرفان و ستایش شخصیت‌های معنوی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل شمارهٔ ۲۵۰۶

مُبارک باشد آن رو را بِدیدن بامْدادانی
بِبوسیدن چُنان دستی، زِ شاهنشاهِ سُلطانی

بِدیدن بامْدادانی چُنان رو را چه خوش باشد
هم از آغازِ روز او را بِدیدنْ ماهِ تابانی

دو خورشید از بِگَه دیدن، یکی خورشید از مشرق
دِگَر خورشید بر اَفْلاکِ هستی، شاد و خندانی

بِدیدن آفتابی را که خورشیدش سُجود آرَد
وَلیک او را کجا بیند، که این جسم است و او جانی

زِهی صُبحی که او آید، نِشینَد بر سَرِ بالین
تو چَشم از خواب بُگْشایی، بِبینی شاهِ شادانی

زِهی روز و زِهی ساعت، زِهی فَرّ و زِهی دولت
چُنان دشواریابی را بِگَه بینی تو آسانی

اگر از ناز بِنْشینَد، گُدازد آهن از غُصّه
وَگَر از لُطف پیش آید، به هر مُفْلِس رَسَد کانی

اگر در شب بِبینَنْدش، شود از روزْ روشن تَر
وَرْ از چاهی بِبینَنْدش، شود آن چاهْ ایوانی

که خورشیدش لَقَب تاش است شَمسُ الدّین تبریزی
که او آن است و صد چون آن، که صوفی گویدش آنی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.