هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از ساقی میخواهد تا با نوشیدن شراب، او را از دنیای مادی و مشکلات آن رها کند و به عالم معنوی و روحانی برساند. شاعر از ساقی میخواهد تا با نوشیدن شراب، او را از غم و اندوه رها کند و به او آرامش بخشد. همچنین، شاعر از ساقی میخواهد تا با نوشیدن شراب، او را از دنیای مادی و مشکلات آن رها کند و به عالم معنوی و روحانی برساند.
رده سنی:
18+
این متن شامل مفاهیم عرفانی و استفاده از شراب به عنوان نمادی برای رهایی از دنیای مادی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نباشد. همچنین، مفاهیم عمیق و فلسفی موجود در متن ممکن است برای سنین پایینتر قابل درک نباشد.
غزل شمارهٔ ۲۵۰۵
چو بیگَهْ آمدی باری، دَرآ مَردانه ای ساقی
بِپِیما پنج پیمانه به یک پیمانه، ای ساقی
زِجامِ بادهٔ عَرشی، حِصارِ فَرشْ ویران کُن
پس آن گَهْ گنجِ باقی بین دَرین ویرانه، ای ساقی
اگر من بِشْکَنم جامی، وَیا مَجْلِس بِشورانَم
مگیر از من، مَنَم بیدل، تویی فرزانه، ای ساقی
چو باشد شیشه روحانی، بِبین باده چه سان باشد
بگویم، از کِه میتَرسَم، تویی در خانه، ای ساقی
در آب و گِل بِنِه پایی، که جانْ آب است و تَنْ چون گِل
جُدا کُن آب را از گِل، چو کاه از دانه، ای ساقی
زِآب و گِل بُوَد این جا، عِمارتهایِ کاشانه
خَلَل از آب و گِل باشد دَرین کاشانه، ای ساقی
زِهی شمشیرِ پُر گوهر، که نامَش باده و ساغَر
تویی حِیْدَر، بِبُر زوتَر سَرِ بیگانه، ای ساقی
یکی سَر نیست عاشق را که بُبْریدیّ و آسودی
بِبُر هر دَم سَرِ این شمعْ فَرّاشانه، ای ساقی
نمیتانَم سُخَن گفتن به هُشیاری، خرابم کُن
ازان جامِ سُخَن بَخشِ لَطیف اَفْسانه، ای ساقی
سَقاهُمْ رَبُّهُمْ، گاهی کُند دیوانه را عاقل
گَهی باشد که عاقل را کُند دیوانه، ای ساقی
بِپِیما پنج پیمانه به یک پیمانه، ای ساقی
زِجامِ بادهٔ عَرشی، حِصارِ فَرشْ ویران کُن
پس آن گَهْ گنجِ باقی بین دَرین ویرانه، ای ساقی
اگر من بِشْکَنم جامی، وَیا مَجْلِس بِشورانَم
مگیر از من، مَنَم بیدل، تویی فرزانه، ای ساقی
چو باشد شیشه روحانی، بِبین باده چه سان باشد
بگویم، از کِه میتَرسَم، تویی در خانه، ای ساقی
در آب و گِل بِنِه پایی، که جانْ آب است و تَنْ چون گِل
جُدا کُن آب را از گِل، چو کاه از دانه، ای ساقی
زِآب و گِل بُوَد این جا، عِمارتهایِ کاشانه
خَلَل از آب و گِل باشد دَرین کاشانه، ای ساقی
زِهی شمشیرِ پُر گوهر، که نامَش باده و ساغَر
تویی حِیْدَر، بِبُر زوتَر سَرِ بیگانه، ای ساقی
یکی سَر نیست عاشق را که بُبْریدیّ و آسودی
بِبُر هر دَم سَرِ این شمعْ فَرّاشانه، ای ساقی
نمیتانَم سُخَن گفتن به هُشیاری، خرابم کُن
ازان جامِ سُخَن بَخشِ لَطیف اَفْسانه، ای ساقی
سَقاهُمْ رَبُّهُمْ، گاهی کُند دیوانه را عاقل
گَهی باشد که عاقل را کُند دیوانه، ای ساقی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.