هوش مصنوعی: این شعر از بهار بیانگر مفاهیم عرفانی و اجتماعی است. شاعر با استفاده از استعاره‌هایی مانند عشق، سوختن، طبیب و عیسی، به بیان دردها و آرزوهای انسان می‌پردازد. او همچنین به مسائلی مانند فقر، دانش، امنیت و جستجوی حقیقت اشاره می‌کند و در نهایت، از سال‌ها انتظار و ناامیدی خود می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی موجود در شعر نیاز به درک و تجربه‌ی بالاتری دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات فلسفی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۲۳

تو اگر خامی و ما سوخته‌، توفیر بسی است
شعلهٔ عشق نه گیرندهٔ هر خاروخسی است

هر طبیبی نکند چارهٔ این مرده‌دلان
که دوای دل ما درکف عیسی‌نفسی است

گر دل سوخته ره برد به جایی نه عجب
سوی حق راهبر موسی عمران‌، قبسی است

کاروانی است پراکنده و سرگشته ولیک
خاطر گمشدگان شاد به بانگ جرسی است

طفل راگوشهٔ گهواره جهانی است فراخ
همه آفاق بر همت مردان قفسی است

ای توانگر تو به زر شادی و دانا به ضمیر
هر کسی را به جهان گذران ملتمسی است

شهر ما با عسس و محتسب از دزد پر است
ای‌خوش آن‌ شهر که‌ در باطن‌ هر کس عسسی است

سال‌ها حلقه زدم بر در این خانه «‌بهار»
بود ظنم به همه عمر که در خانه کسی است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.