هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق و دلدادگی سخن می‌گوید، جایی که شاعر از جمال و رفتار معشوق خود می‌نالد و دردهای عشق را بیان می‌کند. او از دل‌بستگان به زلف سیاه معشوق، پادشاهی زیبایی او، و رنج‌های عاشقان می‌گوید و در نهایت اشاره می‌کند که زندگی عاشق، خود گناهی است در این راه.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های ادبی و زبان شاعرانه ممکن است برای درک کامل، به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز داشته باشد.

شمارهٔ ۲۴

شیرین‌لبی که آفت جان‌ها نگاه اوست
هرجا دلیست بستهٔ زلف سیاه اوست

کردم سراغ دل ز مقیمان درگهش
گفتند رو بجوی مگر فرش راه اوست

گویند یار خون دل خلق می‌خورد
وان لعل سرخ و دست نگاربن کواه اوست

او پادشاه کشور حسنست و ما اسیر
وآن زلف پر خم و صف مژگان سپاه اوست

گفتم به قتل من چه بود عذر آن نگار؟
گفتند خوی سرکش او عذرخواه اوست

گفتم بغیر عشق چه باشدگناه من
گفتند زندگانی عاشق گناه اوست

جانا بهار صید زبان‌بسته‌ایست لیک
چیزی که مایهٔ نگرانی است آه اوست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.