هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دردها و رنج‌های زندگی خود می‌گوید، از بی‌وفایی یار و روزگار شکایت دارد و احساس ناامیدی و تنهایی می‌کند. او از ناملایمات زندگی، بی‌عدالتی و فشارهای روزگار می‌نالد و به آینده‌ای تاریک اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عمیق عاطفی و اجتماعی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و دردهای زندگی ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۳۹

نکاهدم بار، فزایدم درد
نخواهدم یار، چه بایدم کرد

غبار راهی‌، شدم که گاهی
زکوی دلدار برآیدم گرد

به هرکجا بخت کشاندم رخت
سپهر دوّار نمایدم طرد

فلک چو بازی به گرم تازی
فشاردم خوار ربایدم سرد

جهان به دستان درین گلستان
خلاندم خار نمایدم ورد

کجا شوم‌ پیش‌ غمم‌ شود بیش
تن آیدم زار رخ آیدم زرد

گر از غم نان به لب رسد جان
ز خوان اغیار نشایدم خورد

به لعب دشمن کجا دهم تن
اگر دو صد بارگشایدم نرد

قسم به ایران کزین امیران
یکی به دیدار نیایدم مرد

بهار مضطر خمش کزین درد
نکاهدم بار فزایدم درد
وزن: مفاعلن فع مفاعلن فع
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.