هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد هجران و عشق می‌نالد و از طبیب مهربان (خدا) طلب رحم می‌کند. او از روزهای سیاه و حال نابسامان خود می‌گوید و اشاره می‌کند که سال‌هاست در عشق و هجران به سر می‌برد. سیل عشق، شکیبایی او را بر باد داده و اشک‌هایش گواه صادق این درد هستند. شاعر از دوستان و دشمنان شکایت دارد و می‌گوید که حتی اگر در بیابان هم رها شود، خیال معشوق همراه اوست. در نهایت، او خود را شهبازی می‌داند که شایسته همسری با خروس روستایی نیست.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۸۰

ز نار هجر می‌سوزم ز درد عشق می‌نالم
خدا را، ای طبیب مهربان رحمی بر احوالم

به حال و روز مشتاقان زدم بس طعنه تا امشب
ز زلفی شد سیه روزم‌، ز خالی شد تبه حالم

بسی بگذشت سال و مه به‌من در عشق تا آخر
غم هجران نصیب آمد ز دوران مه و سالم

مرا پرکنده سیل عشق‌، بنیاد شکیبایی
گواه صادق ار خواهی ببین در اشک سیالم

مرا تنها نه از امروز باید خورد خون دل
من از اول چنین بودستم و این است اقبالم

گر از دست غم دلبر گذارم در بیابان سر
خیالش با غمی دیگر چو باد آید ز دنبالم

ز دست دشمنان گویی اگر نالم‌، معاذالله
که کر نالم من مسکین ز دست دوستان نالم

نشید عشق برخواند به جای پوزش یزدان
اگر بر قبلهٔ زاهد فرو بندند تمثالم

به بام بارگاه دوست روزی بال بگشایم
اگر اندر هوای او فرو ریزد پر و بالم

خروس روستایی را چه جای همسری با من
که من شهباز دست شاهم و نیز است چنگالم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.