هوش مصنوعی: این شعر از ویرانی و پریشانی کشور ایران سخن می‌گوید و از خواننده می‌خواهد که در برابر این وضعیت مقاومت کند. شاعر از روزگار تاریک ایرانیان می‌نالد و بر اهمیت هوشیاری و دانش تأکید می‌کند. در پایان، او دعوت به پادشاهی حقیقت و عدالت می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم انتقادی و تاریخی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، موضوعات مربوط به ویرانی و ناامیدی ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۹۷

نهاده کشور دل باز رو به ویرانی
که دیده مملکتی را بدین پریشانی

دلا مکن گله از کس که خوار و زار شود
هر آن که‌ شد چو تو سرگشته در هوسرانی

ز تار زلف سیاه تو روز مشتاقان
بود سیاه‌تر از روزگار ایرانی

به پاس هستی ایرانیان برآور سر
ز خاک نیستی‌، ای اردشیر ساسانی

ببین به کشور ایران و حال تیرهٔ او
که پست و خوار و زبون باد جهل و نادانی

بهار بندهٔ حق باش و پادشاهی کن
که بندگان حقیقت کنند سلطانی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.