هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از زبان یک عاشق پیر و با تجربه خطاب به معشوق جوان و زیبا سروده شده است. شاعر از شدت عشق و سوز عاشقانه خود می‌گوید و اینکه عشق واقعی هرگز با پشیمانی همراه نیست. او معشوق را به خاطر زیبایی و جوانی‌اش می‌ستاید و خود را به عنوان عاشقی فداکار و سخنور معرفی می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین برخی مفاهیم مانند عشق ناامیدانه و فراق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۹۶

آخر زغم عشقت ای طفل دبستانی
رفتم من از این عالم‌، عالم به تو ارزانی

عشق من و تو ای ماه بیرون ز شگفتی نیست
من پیر جهان‌دیده‌، تو طفل دبستانی

نشگفت گر از مجنون در عشق شوم افزون
کز معرفت افزون است شهری ز بیابانی

تو اول و تو ثانی در خوبی و رعنایی
ای ثانی بی‌اول وی اول بی‌ثانی

درآتش عشق ای دوست می‌سوزم و می‌بینی
وز درد فراق ای یار می‌نالم و می‌دانی

در عشق پشیمانی آیین محبت نیست
عاشق نبرد هرگز در عشق پشیمانی

در بند سر زلفت یک جمع پریشانند
زان جمله یکی نبود چون من به پریشانی

تو شاه نکوروبان‌، من شاه سخن گوبان
تو خود به نکورویی‌، من خود به سخندانی

ما را به فسون سازی جانا چه دهی بازی
تو کودک قفقازی‌، من رند خراسانی

تو ناز کنی از این‌، کَت دلبر خود خوانم
من فخر کنم از این کم بندهٔ خود خوانی

عشق تو به ‌آسانی بیرون نرود از دل
بیرون نرود از دل عشق تو به ‌آسانی
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.