هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به ستایش از معشوق و زیبایی‌های بهار می‌پردازد. او از عشق و هوس سیر بهار سخن می‌گوید و آرزوی وصال با معشوق را دارد. همچنین، از طبیعت و زیبایی‌های آن مانند پرندگان و حیوانات یاد می‌کند و امیدوار است که با معشوق به سفری برود. در پایان، شاعر از بخشش و سخاوت معشوق قدردانی می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۷۸ - در تقاضای دو اسب به عاریه

ای خواجه آزاده که مفتون توکشتند
قومی به جوابی و گروهی به سئوالی

نگزیدم بهتر ز بساط تو بساطی
نشنیدم خوش‌تر ز مقال تو مقالی

هنکام‌بهار است و سبک بکذد این‌فصل
چونان که نماند زو، جز خواب و خیالی

زین روی مرا خود هوس سیر بهار است
با ماهی کز عشقش زارم چو هلالی

حوری چو به باغ اندر نازنده تذروی
ماهی چو به دشت اندر تازنده غزالی

بیرون شدنی باید با او به دو فرسنگ
ارجو که پس از هجر برم ره به وصالی

اسبی دو ببایدمان با زین و لگامی
غرنده چو شیری و رونده چو مرالی

آسوده ستانم ز تو و آسوده دهم باز
زبراکه مرا نیست نه باری نه جوالی

دانم که فرستی‌شان فردا به‌ بر ‌من
گر خادم نفروشند غنجی و دلالی

ارجو که کنی شاد بهاری به بهاری
ای گشته ز تو شاد جهانی به نوالی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۷ - در سپاسگزاری
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۹ - در هجو کسی که بهار را حبس کرد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.