۲۸۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸ - در سبک عرفان

ماییم و دلی ز عشق صد چاک
آشوب سپهر و آفت خاک

چون رای منازعت نماییم
چنبر از چرخ برگشاییم

از پنجهٔ ما جهان‌، جهان نیست
وز دیدهٔ ما نهان‌، نهان نیست

ما راست به خستگان راهی
ما راست به بستگان کماهی

صد آینهٔ جهان‌نمایی
صد ناخنهٔ گره‌گشایی

در کنج شکستگی نشسته
در بر رخ انتظار بسته

بسته ره پویه، و آسمان پوی
در خانهٔ خویشتن جهانجوی

در دل دو هزار غم نهفته
یک حرف ازآن به کس نگفته

صد ره زده پنج نوبت داد
در هفت اقلیم و چار بنیاد

از دیده طریق دل ببسته
وز اشگ روان به گل نشسته

از بار فراق‌، چفته چون تاک
وآتش زده زآب دیده بر خاک

آنان که دلی چون گنجشان بود
جان‌خستهٔ درد و رنجشان بود

ما نیز قرین درد و رنجیم
لیکن ماریم خود، نه گنجیم

ای گنج‌دلان حکمت‌اندوز
مار افسایان کیمیا توز

ماربم و به مهره خصم خویشیم
جمله سر و بن شرنگ و نیشیم

ماریم و هوای گنج دایم
چون مارگزیده رنج داریم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷ - مطایبه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹ - به یاد آذ‌ربایجان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.