هوش مصنوعی: شاعر در این متن عاشقانه و عرفانی، از عشق و درد خود به معشوق سخن می‌گوید و از او می‌خواهد که به او توجه کند. او از قدرت و سلطنت معشوق می‌گوید و از او می‌خواهد که به او بازگردد و به رنج‌های او نگاه کند. شاعر همچنین از خطرات خودکامگی و بی‌باکی هشدار می‌دهد و از قدرت معنوی و الهی شمس‌الدین تبریزی یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عمیق عرفانی و معنوی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند خودکامگی و درد عشق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده و سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۲۵۴۶

سَحَرگَه گفتم آن مَهْ را که ای من جسم و تو جانی
بدین حالَم که می‌بینی، وَزْان نالَم که می‌دانی

وَرایِ کُفر و ایمانیّ و مَرکَب تُند می‌رانی
چه بَس‌‌ بی‌باکْ سُلطانی، همین می‌کُن که تو آنی

یکی بازآ به ما بُگْذر، به بیشه‌یْ جان‌ها بِنْگَر
درختان بین زِخونِ تَر، به شکلِ شاخِ مَرجانی

شُنودی تو که یک خامی، زِمَردانْ می‌بَرَد نامی
نمی تَرسَد که خودکامی نَهَد داغَش به پیشانی

مَشو تو مُنْکِرِ پاکان، بِتَرس از زَخْمِ‌‌ بی‌باکان
که صبرِ جانِ غَمناکان تو را فانی کُند، فانی

تو باخویشی، به‌‌ بی‌خویشانْ مَپیچ ای خَصمِ دَرویشان
مَزَن تو پَنجه با ایشان، به دَستانی که نَتْوانی

که شَمسُ الدّینِ تبریزی، به جان بَخشیّ و خون ریزی
زِآتش بَرکَند تیزی، به قُدرت‌هایِ رَبّانی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.