هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از جدایی، غربت و دردهای درونی خود می‌گوید. او با تصاویری از طبیعت مانند کبوترهای سبز، دره‌های سیلابی و بیابان، احساس تنهایی و اضطراب خود را بیان می‌کند. شاعر از عشق ناکام، خیانت و ناامیدی سخن می‌گوید و در نهایت با گفتن «خداحافظ گلِ سوری» به این رابطه پایان می‌دهد. در عین حال، نشانه‌هایی از عصیان و تمایل به قیام در برابر شرایط نیز در شعر دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی، نمادهای پیچیده و احساسات شدید مانند درد، خیانت و عصیان است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار بوده و ممکن است برای آن‌ها سنگین باشد. همچنین، برخی تصاویر مانند «استخوانِ مادری را آتش افکندن» می‌تواند حاوی بار عاطفی منفی باشد.

خداحافظ گلِ سوری

کبوترهای سبز جنگلی در دوردست از من
سرود سبز می‌خواهند
من آهنگ سفر دارم
من و غربت
من و دوری
خداحافظ گلِ سوری!
سرِ سر درّه‌های بهمن وسیلاب دارد دل
بساطِ تنگ این خاموشی
این‌باغِ خیالی
سازِ رویای مرا بی‌رنگ می‌سازد
بیابان در نظر دارم
دریغا درد!
مجبوری!
خداحافظ گلِ سوری!
هیولای گلیمِ بددعایی‌های ما بر دوش
چراغِ آخرِ این‌کوچه را
در چشم‌های اضطراب‌آلودهٔ من سنگ می‌سازد
هوایی تازه‌تر دارم
از این‌شوراب، از این‌شوری!
خداحافظ گلِ سوری!
نشستن
استخوانِ مادری را آتش افکندن
به این‌معنی که گندمزارِ خود را
بسترِ بوس و کنارِ هرزه‌برگان ساختن
از هر که آید
از سرافرازان نمی‌آید
فلاخن در کمر دارم
برای نه،
به سَرزوری
خداحافظ گلِ سوری!
ز هولِ خاربستِ رخنه و دیوار نه،
از بی‌بهاری‌های پایان‌ناپذیرِ سنگلاخ
آتش به دامانم
بغل واکردنی رهتوشهٔ خود را
جگر زیرِ جگر دارم
ز جنسِ داغ
ناسوری
خداحافظ گلِ سوری!
جنونِ ناتمامی در رگانم رَخش می‌رانَد
سپاهی سخت عاصی در من آشوب آرزو دارد
نمی‌گنجد در این ویرانه نعلی از سوارانم
تماشا کن، چه بی‌بالانه می‌رانم
قیامت بال و پر دارم
به گاهِ وصل
منظوری
خداحافظ گلِ سوری!
نشد
بسیار فالِ بازگشتِ عشق را از سَعد و نَحسِ ماه بگرفتم
مبادا انتظارش در دل‌آساهای من باشد
مبادا اشترانِ بادیه‌ش را
زخمه‌های من
بدین سو راه بنماید
کسی شاید در آن‌جا
عشق را با غسلِ تعمید از تغزُّل‌های من اقبال آراید
من و یک بار دیدارِ بلند‌آوازگانِ ارتفاعاتِ کبود و سرد
تماشایی اگر هم می‌نیفتد
دست و دامانی هنر دارم
نه چَوکاتی ، نه دستوری
خداحافظ گلِ سوری!
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:در خیابان‌هایِ سنگین‌گوش
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.