هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از دل خود می‌خواهد که از وضعیت کنونی رها شود و به سفر برود. او از غم و اندوه خود می‌گوید و می‌خواهد با طبیعت درد و دل کند. شاعر به دنبال رهایی از آرزوهای دست‌نیافتنی است و می‌خواهد با دل خود به سوی افق‌های جدید حرکت کند. او از تنهایی و جدایی می‌گوید و در نهایت به دنبال آشتی با خود و دلش است.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی مانند غم، تنهایی، جدایی، و جستجوی معنا در زندگی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم مانند مرگ و اندوه ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال سنگین باشد.

بیا ای دل

«بیا ای دل که راهِ خویش گیریم
رهِ شهری دگر در پیش گیریم»

بیا ای دل که منزل درنَوَردیم
به زیرِ چنبرِ دیگر بگردیم

گرفته‌خاطرستم بی‌نهایت
بیا ای دل رویم از این‌ولایت

ز حالِ خویش با دشتی بموییم
ز دردِ خویش با کوهی بگوییم

نمازِ غصّه با سروی گزاریم
صدایِ غم به دریایی سپاریم

بیا ای دل سفر در کار بندیم
سویِ مُلکِ غریبی بار بندیم

فرود آییم در فریادگاهی
گلایه سر کنیم و اشک و آهی

من و تو دو کبوتر،‌دو هوایی
دو آواره،‌دو عاشق،‌دو رهایی

من و تو دو برادرخواندهٔ عشق
در این‌ماتمسرا واماندهٔ عشق

بیا ای دل که بند از پا گشاییم
از این‌دیواربندان یک برآییم

بیا ای دل بکوچیم و نپاییم
دگر این‌سو،‌رخِ‌خود نه نماییم

بیا ای دل که با اندازِ تازه
غمِ خود را کنیم آغازِ تازه

به کنجی رفته آتش برفروزیم
تمامِ آرزوها را بسوزیم

ز دستِ آرزوها خسته‌ام دل
ز دستِ آرزو بشکسته‌ام دل

بیا ای دل به پاسِ همنوایی
به پاسِ صبح و شامِ آشنایی

افق‌هایِ عزیزی را بتازیم
غروبی را از آنِ خویش سازیم

نه جانی بی‌قرارِ‌ماست این‌جا
نه چشمی انتظارِ ماست این‌جا

بیا ای دل نه گریه کن نه زاری
به لبخندی وداعی کن ز یاری

سلاحی ده به لوی و ره دگر کن
لبت بربند و آهنگِ سفر کن

فرامش کن که روزی روزگاری
«ز یاران داشتیم امّیدِ یاری»

بیا که دست با دستِ‌غمِ خویش
کناری سوز و سازِ محرمِ خویش

به پابوسیِّ تنهایی برآییم
به دنبالِ‌دل‌آسایی برآییم

سراغِ گورِ مجنونی بگیریم
کنارِ نعشِ فرهادی بمیریم

خیالی یار را به خاک بخشیم
به خاکِ‌خستهٔ غمناک بخشیم

بیا که خویشتن را سرد سازیم
سرِ خود را تهی از درد سازیم

به قولِ یار:دردِ سر چه فایده
دلِ‌در خون و چشمِ تر چه فایده

بیا ای دل که با هم یار باشیم
ز هم دلبر،‌به هم دلدار باشیم

بیا تا بال و پر گیریم ای دل
جدایی را به بر گیریم ای دل

من و تو با جدایی هم‌طرازیم
بیا ای دل به همدیگر بسازیم
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:ساقی‌نامه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.