هوش مصنوعی:
این شعر یک نالهی دردآلود و اعتراضی است که از پیامبر اسلام میخواهد تا به وضعیت اسفبار امت اسلامی در نقاط مختلف جهان مانند بوسنی، الجزایر، فلسطین، افغانستان و دیگر مناطق توجه کند. شاعر از خونریزیها، ویرانیها و رنجهای مسلمانان میگوید و از فرقهبازیها و سوءاستفاده از نام اسلام انتقاد میکند. او از پیامبر میخواهد تا در برابر این ظلمها و فتنهها واکنش نشان دهد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل موضوعات سنگین مانند جنگ، خشونت، و رنجهای انسانی است که درک آن برای مخاطبان کمسنوسال دشوار بوده و ممکن است باعث ناراحتی یا سردرگمی آنها شود. همچنین، انتقادات سیاسی و مذهبی موجود در متن برای سنین بالاتر قابلدرک و مناسبتر است.
های پیغمبر!
های پیغمبر! های پیغمبر!
قد برافراز و امّتت بنگر
از برِ ماچین تا درِ خاور
مرگشان همره، دردشان یاور
های پیغمبر! های پیغمبر!
بوسنی در زخم، میزند پهلو
زَالجزایر غم، میکند سوسو
از فلسطین خون، میرود هر سو
از دیارِ من، دود و خاکستر
های پیغمبر! های پیغمبر!
قد برافراز و قتلِ امّت بین
از سرایوو تا سرزمینِ چین
بر خرابهی قدس، لحظهای بنشین
خانه را مگذار بر کفِ کافر
های پیغمبر! های پیغمبر!
فرصتی دریاب، شام و عمّان را
گریهای سر کن، مر خراسان را
مویهای آغاز، تاجکستان را
آیتی خوان بر، مسجدِ بابَر
های پیغمبر! های پیغمبر!
فرقهبازیها گشته اسلامت
جز دکانداری نیست با نامت
میرود بر باد گنجِ انعامت
از تو جز حرفی، نیست بر منبر
های پیغمبر! های پیغمبر!
آنچه که پیدا هیر و هامون است
گر بُوَد دجله یا که جیحون است
خطّهٔ اسلام غرقه در خون است
داعیانِ ره نوکر و چاکَر
های پیغمبر! های پیغمبر!
هر طرف اینجا، در دیارِ من
میشود بر باد، خانه و خرمن
کشته میگردند مؤمن و محسن
بر سرِهر کوی، در پسِ هر در
های پیغمبر! های پیغمبر!
کودکانِ فقر، اندر این وادی
رو به نومیدی، رو به بر بادی
خواهران از سوگ، آه و فریادی
مادران در خون، جامه و معجَر
های پیغمبر! های پیغمبر!
تا کجا قتّال فتنه انگیزد؟
تا چه حد نامرد خونِ ما ریزد؟
تا به کِی باطل با حق استیزد؟
تا به کِی خلق و این ستمگستر؟
های پیغمبر! های پیغمبر!
میکُشد نمرود، مؤمنان را این
زیرِ نامِ تو، زیرِ نامِ دین
میزند آتش، هر سو بد آیین
هین گذاری کن، سوی این مِحجَر
های پیغمبر! های پیغمبر!
سنبله ۱۳۷۲ کابل
قد برافراز و امّتت بنگر
از برِ ماچین تا درِ خاور
مرگشان همره، دردشان یاور
های پیغمبر! های پیغمبر!
بوسنی در زخم، میزند پهلو
زَالجزایر غم، میکند سوسو
از فلسطین خون، میرود هر سو
از دیارِ من، دود و خاکستر
های پیغمبر! های پیغمبر!
قد برافراز و قتلِ امّت بین
از سرایوو تا سرزمینِ چین
بر خرابهی قدس، لحظهای بنشین
خانه را مگذار بر کفِ کافر
های پیغمبر! های پیغمبر!
فرصتی دریاب، شام و عمّان را
گریهای سر کن، مر خراسان را
مویهای آغاز، تاجکستان را
آیتی خوان بر، مسجدِ بابَر
های پیغمبر! های پیغمبر!
فرقهبازیها گشته اسلامت
جز دکانداری نیست با نامت
میرود بر باد گنجِ انعامت
از تو جز حرفی، نیست بر منبر
های پیغمبر! های پیغمبر!
آنچه که پیدا هیر و هامون است
گر بُوَد دجله یا که جیحون است
خطّهٔ اسلام غرقه در خون است
داعیانِ ره نوکر و چاکَر
های پیغمبر! های پیغمبر!
هر طرف اینجا، در دیارِ من
میشود بر باد، خانه و خرمن
کشته میگردند مؤمن و محسن
بر سرِهر کوی، در پسِ هر در
های پیغمبر! های پیغمبر!
کودکانِ فقر، اندر این وادی
رو به نومیدی، رو به بر بادی
خواهران از سوگ، آه و فریادی
مادران در خون، جامه و معجَر
های پیغمبر! های پیغمبر!
تا کجا قتّال فتنه انگیزد؟
تا چه حد نامرد خونِ ما ریزد؟
تا به کِی باطل با حق استیزد؟
تا به کِی خلق و این ستمگستر؟
های پیغمبر! های پیغمبر!
میکُشد نمرود، مؤمنان را این
زیرِ نامِ تو، زیرِ نامِ دین
میزند آتش، هر سو بد آیین
هین گذاری کن، سوی این مِحجَر
های پیغمبر! های پیغمبر!
سنبله ۱۳۷۲ کابل
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شهرِ در خون
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.