هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از مستی و عشق الهی سخن می‌گوید. او از جدایی از خود و پیوستن به وجود حقیقی (خدا) صحبت می‌کند و از تأثیر باده‌ی عشق بر دل و جان انسان می‌گوید. شاعر همچنین به مفاهیمی مانند رهایی از دنیای مادی، عشق پرستش‌آمیز و بازگشت به اصل خویش اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۵۸۳

آمد مَهِ ما مَستی، دستی، فَلَکا دستی
من نیست شُدم باری، در هستِ یکی هستی

از یک قَدَح و از صد، دلْ مَست نمی‌گردد
گَر باده اثر کردی در دل، تَنْ ازو رَستی

بارِ دِگَر آوردی، زان میْ که سَحَر خوردی
پُر می‌دَهی‌اَم گَر نی، این شیشه بِنَشکَسْتی

بر جامِ من از مَستی، سنگی زدی، اِشْکَستی
از جُز تو گَر اِشْکَستی، بودی که نَپِیوسْتی

زین باده چَشید آدم، کَزْ خویشْ بُرون آمد
گَر مُرده ازین خوردی، از گورْ بُرون جَستی

گَر سیر نه‌یی از سَر، هین خوار و زَبون مَنْگَر
در ماه، که از بالا آید به چَهِ پَستی

ای بُرده نمازم را از وَقت، چه‌‌ بی‌باکی
گَر رَشک نَبُردی دل، تَنْ عشق پَرَستَسْتی

آن مَست دَران مَستی گَر آمدی اَنْدَر صَف
هم قبله ازو گشتی، هم کعبه رُخَش خَسْتی
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.