هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که از مفاهیمی مانند عشق، فقر، رهایی از دنیا و وحدت با معشوق الهی سخن می‌گوید. شاعر از مستی عشق و رهایی از تعلقات دنیوی صحبت می‌کند و به مخاطب توصیه می‌کند که از خودخواهی و تعلقات مادی دوری کند و به سوی حقیقت و رستگاری حرکت کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رهایی از دنیا و فقر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد یا نیاز به توضیح بیشتری داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۲۵۸۴

ماییم دَرین گوشه، پنهان شده از مَستی
ای دوست حَریفان بینْ یک جان شُده از مَستی

از جان و جهانْ رَسته، چون پِسته دَهان بَسته
دَم‌ها زده آهسته، زان راز که گُفته سْتی

ماییم دَرین خَلْوَت، غَرقه شُده در رَحمَت
دستی صَنَما دستی می‌زَن، که ازین دستی

عاشق شُده برپَستی، بر فقر و فُرودستی
ای جُمله بُلندی‌ها، خاکِ دَرِ این پَستی

جُز خویش نمی‌دیدی، در خویش بِپیچیدی
شیخا چه تُرُنْجیدی؟‌‌ بی‌خویش شو و رَستی

بَربَند دَرِ خانه، مَنْمایْ به بیگانه
آن چهره که بُگْشادی، وان زُلفْ که بَربَستی

امروز مَکُن جانا، آن شیوه که دی کردی
ما را غَلَطی دادی، از خانه بُرون جَستی

صورت چه که بِرْبودی، در سِرْبَرِ ما بودی
بَرخاستی از دیده، در دِلْکَده بِنْشَستی

شُد صافیِ‌‌ بی‌دُردی، عقلی که تواَش بُردی
شُد دارویِ هر خسته، آن را که تواَش خَستی

ای دل بَرِ آن ماهی، زین گفت چه می‌خواهی؟
در قَعْر رو ای ماهی، گَر دشمنِ این شَستی
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.