هوش مصنوعی: شاعر در اوج ناامیدی و تاریکی، با بوسه و نگاه پر مهر معشوق، امید و زندگی دوباره می‌یابد. او که از همه چیز و همه کس ناامید شده بود، با چنگ زدن به امید، زیبایی‌های جهان را دوباره می‌بیند و زندگی را جاویدان می‌یابد.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی مانند ناامیدی، امید، زندگی و مرگ است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده، فهم متن را برای سنین پایینتر مشکل می‌کند.

آغوش امید

بوسهٔ گرم تو در نومیدی، نوشداروی امیدم بخشید
چشم پر مهر تو با من می ‌گفت:«هیچ نومید به جایی نرسید!»

پیش چشمم همه جا بود سیاه، نا‌امید از همه چیز و همه کس
سیر از خویش و گریزان از خلق، کرده پیوند به نومیدی و بس

آرزوها همه تاریک و تباه، سخنم تلخ‌، چراغم خاموش
مرگ بر زاری من می‌خندید، زندگی بار گران بود به دوش

پردهٔ یاس نمی‌داد امان، تا ببینم که چه زیباست جهان
دست در دامن امید زدم، یافتم زندگی جاویدان

حالیا چشم دلم بر همه چیز، کند از روزن امید نگاه
چه شکوهی ‌ست در این کلبهٔ تنگ!، چه فروغی ‌ست در این شام سیاه!
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:آتش
گوهر بعدی:زندگی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.