۱۶۳۸ بار خوانده شده
دل از سنگ باید که از درد عشق، ننالد خدایا دلم سنگ نیست
مرا عشق او چنگ اندوه ساخت، که جز غم در این چنگ آهنگ نیست
به لب جز سرود امیدم نبود، مرا بانگ این چنگ خاموش کرد
چنان دل به آهنگ او خو گرفت، که آهنگ خود را فراموش کرد
نمیدانم این چنگی سرنوشت، چه میخواهد از جان فرسودهام
کجا می کشانندم این نغمهها، که یکدم نخواهند آسوده ام
دل از این جهان برگرفتم دریغ، هنوزم به جان آتش عشق اوست
در این واپسین لحظهٔ زندگی، هنوزم در این سینه یک آرزوست
دلم کرده امشب هوای شراب، شرابی که از جان برآرد خروش
شرابی که بینم در آن رقص مرگ، شرابی که هرگز نیابم بهوش
مگر وارهم از غم عشق او، مگر نشنوم بانگ این چنگ را
همه زندگی نغمهٔ ماتم است، نمیخواهم این ناخوش آهنگ را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
مرا عشق او چنگ اندوه ساخت، که جز غم در این چنگ آهنگ نیست
به لب جز سرود امیدم نبود، مرا بانگ این چنگ خاموش کرد
چنان دل به آهنگ او خو گرفت، که آهنگ خود را فراموش کرد
نمیدانم این چنگی سرنوشت، چه میخواهد از جان فرسودهام
کجا می کشانندم این نغمهها، که یکدم نخواهند آسوده ام
دل از این جهان برگرفتم دریغ، هنوزم به جان آتش عشق اوست
در این واپسین لحظهٔ زندگی، هنوزم در این سینه یک آرزوست
دلم کرده امشب هوای شراب، شرابی که از جان برآرد خروش
شرابی که بینم در آن رقص مرگ، شرابی که هرگز نیابم بهوش
مگر وارهم از غم عشق او، مگر نشنوم بانگ این چنگ را
همه زندگی نغمهٔ ماتم است، نمیخواهم این ناخوش آهنگ را
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:معراج
گوهر بعدی:سرگذشت گل غم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.