هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به موضوعاتی مانند زندگی، مرگ، عشق، شادی و رهایی از غم می‌پردازد. شاعر از مخاطب می‌خواهد که با وجود داشتن جان و نور الهی، به مرگ نیندیشد و از زندگی لذت ببرد. او همچنین به اهمیت عشق و رهایی از غم اشاره می‌کند و مخاطب را به شادی و هم‌رنگی با جهان دعوت می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مرگ و عشق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۲۵۹۴

از مرگ چه اَنْدیشی، چون جانِ بَقا داری؟
در گورْ کجا گُنجی، چون نورِ خدا داری؟

خوش باش، کَزان گوهر عالَم همه شُد چون زَر
مانندهٔ آن دِلْبَر، بِنْما که کجا داری؟

در عشقْ نِشَسته تَن، در عِشرَت تا گَردن
تو رویْ تُرُش با من، ای خواجه چرا داری؟

در عالَمِ‌‌ بی‌رَنگی، مَستی بُوَد و شَنگی
شیخا تو چه دِلْتَنگی؟ با غَم چه هوا داری؟

چندین بِمَخور این غَم، تا چند نَهی ماتم؟
هم رَنگ شو آخِر هم، گَر بَخششِ ما داری

از تابشِ تو جانا، جان گشت چُنین دانا
بِسْمِ اللَّهْ مولانا، چون ساغَرها داری

شَمسُ الْحَقِ تبریزی، چون صافِ شِکَرریزی
با تیره نیامیزی، چون بَحْرِ صَفا داری
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۹۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.