هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات پیچیده و متناقض شاعر نسبت به معشوق یا مفهومی انتزاعی می‌پردازد. شاعر از یک سو معشوق را داروی بی‌هوشی و رهزن بی‌خویشان می‌خواند و از سوی دیگر او را شاهد و نغز و یوسف مه‌روی توصیف می‌کند. این تناقضات نشان‌دهنده‌ی کشمکش درونی شاعر بین عشق و عقل، هشیاری و بی‌هوشی، و خوشی و رنج است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق و پیچیده‌ای است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. مفاهیمی مانند تناقضات عشق و عقل، و توصیفات انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۲۶۰۲

ای دشمن عقلِ من، وِیْ دارویِ بی‌هوشی
من خابیه، تو در من چون باده هَمی‌جوشی

اوَّل تو و آخِر تو، بیرون تو و در سِر تو
هم شاهی و سُلطانی، هم حاجِب و چاووشی

خوش خویی و بَدخویی، دِلْسوزی و دِلْجویی
هم یوسُفِ مَهْ رویی، هم مانع و روپوشی

بَس تازه و بَس سَبزی، بَس شاهِد و بَس نَغْزی
چون عقلْ دَرین مَغْزی، چون حَلقه دَرین گوشی

هم دوری و هم خویشی، هم پیشی و هم بیشی
هم مار بَداَنْدیشی، هم نیشی و هم نوشی

ای رَهزنِ بی‌خویشان، ای مَخزَنِ دَرویشان
یا رَب چه خوشَند ایشان، آن دَم که در آغوشی

آن روز که هُشیارم، من عَربَده‌ها دارم
وان روز که خَمّارم، چه صبر و چه خاموشی؟
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.