هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از حیرانی و سرگشتگی خود در عشق الهی سخن می‌گوید. او از جدایی از دنیا و گذر از خود برای رسیدن به معشوق حقیقی صحبت می‌کند و خود را بنده و عاشق حیرانی می‌داند. شاعر از عشق به شمس تبریزی نیز یاد می‌کند و خود را در این راه هم مومن و هم کافر می‌خواند.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۶۰۳

ای بر سَر و پا گشته، داری سَرِ حیرانی
با حَلقهٔ عُشّاقان، رو بر دَرِ حیرانی

در زُلفِ چو چوگانَت، غَلْطیده بَسی جان‌ها
وَزْ بَهرِ چُنان مُشکی، جانْ عَنْبَرِ حیرانی

از کَوْن حَذَر کردم، وَزْ خویشْ گُذَر کردم
در شاهْ نَظَر کردم، من چاکرِ حیرانی

منیوسُفِ دِلْخواهم، چاهِ زَنَخَت خواهم
هم مومنِ این راهَم، هم کافَرِ حیرانی

هم بادهٔ آن مَستَم، هم بَستهٔ آن شَستَم
تا چُست بُرون جَستَم، از چَنْبَرِ حیرانی

ای عقلِ شُده مِهْتَر، ای گشته دِلَت مَرمَر
آخِر تو یکی بِنْگَر، در دِلْبَرِ حیرانی

وَرْ نه بِسِتیزم من، در کارِ تو خیزم من
خونِ تو بریزم من، از خَنجَرِ حیرانی

از دولتِ مَخْدومی، شَمسُ الْحَقِ تبریزی
هم فَربهِ عشقم من، هم لاغَرِ حیرانی
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۰۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.