هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و سرکشی می‌گوید و از بی‌خودی و بی‌پروایی عاشق سخن می‌راند. او از ناامیدی و سردرگمی در زندگی می‌نالد و به دنبال پاسخ برای پرسش‌های وجودی خود است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و پرسش‌های وجودی مطرح شده در شعر برای درک و ارتباط بهتر، به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی مضامین مانند بی‌خودی و مدهوشی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۷۹

چند بتوان خاک زد در چشم، عقل و هوش را؟
یا رب انصافی بده آن خط بازیگوش را

کار من با سرو بالایی است کز بس سرکشی
می شمارد حلقه بیرون در، آغوش را

از جهان بی خودی پای تزلزل کوته است
نیست پروای قیامت عاشق مدهوش را

زیر گردون سبک جولان چه عاجز مانده ای؟
می توان برداشتن از جوشی این سرپوش را

روزگاری شد ز جوش گفتگو افتاده ام
کیست صائب تا به حرف آرد من خاموش را؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.