هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او با تصاویری مانند غوطه‌وری در الماس داغ، روشن کردن چراغ با آب گهر، و پر کردن ایاغ از خون لاله، احساسات عمیق و دردناک خود را بیان می‌کند. شاعر از بی‌خودی ناشی از عشق و حیرت در یافتن خود می‌گوید و اشاره می‌کند که عشق او چنان شدید است که قابل پنهان کردن نیست. در نهایت، او باغ خود را به بلبل وقف می‌کند و نشان می‌دهد که عشق واقعی قابل تقسیم نیست.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تصاویر پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۸۳

غوطه دادم در دل الماس داغ خویش را
روشن از آب گهر کردم چراغ خویش را

شد چو داغ لاله خاکستر نفس در سینه ام
تا ز خون چون لاله پر کردم ایاغ خویش را

چون شوم با خار و خس محشور در یک پیرهن؟
من که می دزدم ز بوی گل دماغ خویش را

بی خودی را گردش چشم تو عالمگیر ساخت
از که گیرم، حیرتی دارم، سراغ خویش را

می شود شور قیامت مرهم کافوریم
من که پروردم به چشم شور، داغ خویش را

عشرت ده روزه گل قابل تقسیم نیست
وقف بلبل می کنم دربسته، باغ خویش را

بیش ازین صائب نمی آید ز من اخفای عشق
چند دارم در ته دامن چراغ خویش را؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.