هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از صائب تبریزی به بیان عظمت و پیچیدگی عشق می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند خاک، آسمان، و الماس، نشان می‌دهد که عشق فراتر از درک عقل است و تنها عاشقان می‌توانند آن را درک کنند. او همچنین به تأثیر عمیق عشق بر جهان و انسان‌ها اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل شعر نیاز به دانش ادبی و عرفانی دارد که معمولاً در سنین بالاتر به دست می‌آید.

غزل شمارهٔ ۹۷

مرکز خاک است گردون آسمان عشق را
لامکان یک پله باشد آستان عشق را

تا چه آید، روشن است، از دست این یک قبضه خاک
چرخ نتوانست زه کردن کمان عشق را

گفتگوی عاشقی لاحول بی دردان بود
عقل نتواند شنیدن داستان عشق را

پیش ازین اینجا نمک را قیمت الماس بود
شور من کان ملاحت ساخت خوان عشق را

روز و شب ظاهر به داغ کهنه و نو می شود
نیست ماه و آفتابی آسمان عشق را

گرم رفتاری چراغ پیش پای ما بس است
مشعل دیگر چه حاجت کاروان عشق را

آسمان را رعشه هیبت به خاک انداخته است
کیست تا بر سر کشد رطل گران عشق را

خاک را چون باد نعل جستجو در آتش است
نیست آسایش زمین و آسمان عشق را

شکرلله صائب از اقبال همت، عاقبت
مهربان خویش کردم قهرمان عشق را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.