هوش مصنوعی:
این شعر به موضوعاتی مانند عشق، درد دل، ناتوانی عقل در حل برخی مشکلات، و اهمیت جنون و احساس در درک برخی حقایق میپردازد. شاعر بیان میکند که گاهی اشک و گریه نمیتواند عقدههای دل را باز کند و عقل در حل برخی مسائل ناتوان است. همچنین، به لذت بردن از تفکر و شعلههای عشق اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و مفاهیم انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۱۰۴
هر تنک ظرفی ننوشد خون گرم تاک را
جامی از فولاد باید آب آتشناک را
عقده دل را به زور اشک نتوان باز کرد
گریه نتواند گره از دل گشودن تاک را
عقل در اصلاح ما بیهوده می سازد دماغ
چون جنون دوری از سر می رود افلاک را؟
صائب از فکر گلوسوز تو لذت می برد
هر که می داند زبان شعله ادراک را
جامی از فولاد باید آب آتشناک را
عقده دل را به زور اشک نتوان باز کرد
گریه نتواند گره از دل گشودن تاک را
عقل در اصلاح ما بیهوده می سازد دماغ
چون جنون دوری از سر می رود افلاک را؟
صائب از فکر گلوسوز تو لذت می برد
هر که می داند زبان شعله ادراک را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.