هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات شاعر درباره آزادی، فقر، رنج‌های زندگی و ناامیدی است. شاعر از بندهای زندگی شکایت دارد و به دنبال معنایی عمیق‌تر در وجود خود می‌گردد. او از وابستگی به دنیا و محدودیت‌های آن ابراز نارضایتی می‌کند و آرزوی رهایی و آزادی دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، نیاز به درک و تجربه زندگی دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان بیشتر دیده می‌شود. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و رنج‌های زندگی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۳۷

تا به کی بند گرانجانی به پا باشد مرا
این زره تا چند در زیر قبا باشد مرا

در جهان پاکبازی فقر هم دام بلاست
مهره در ششدر ز نقش بوریا باشد مرا

فکر آب و دانه در کنج قفس بی حاصل است
زیر چرخ اندیشه روزی چرا باشد مرا

تا ننوشانم، نگردد در مذاقم خوشگوار
در قدح چون خضر اگر آب بقا باشد مرا

برنمی آیم به رنگی هر زمان چون نوبهار
سرو آزادم که دایم یک قبا باشد مرا

نیست مرکز تابع پرگار در سرگشتگی
گر رود از جای گردون دل به جا باشد مرا

سبزه تیغ ترا خون دو عالم شبنمی است
کیستم من کز تو چشم خونبها باشد مرا

خصم عاجز را مروت نیست کردن پایمال
سبز سازم، خار اگر در زیر پا باشد مرا

موج نتواند گرفتن دامن سیلاب را
مانع رفتار چون زنجیر پا باشد مرا؟

می کنم بر بستر گل خواب از بی حاصلی
بر سر بالین اگر برق فنا باشد مرا

من که صائب از نسیم گل شوم بی دست و پا
طاقت نظاره گلشن کجا باشد مرا؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.