هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از رنجها و دغدغههای درونی خود سخن میگوید. او از هوسهای دنیوی، ناامیدی، تنهایی و تلاش برای بقا در شرایط سخت مینالد. همچنین، به آزادی و رهایی از قیدوبندها اشاره میکند و از این که در دام هوسها گرفتار شده است، اظهار ناراحتی میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار است. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و تنهایی ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۱۳۹
چون ز دنیا نعمت الوان هوس باشد مرا؟
خون دل چندان نمی یابم که بس باشد مرا
مد آهم، سرکشی با خویشتن آورده ام
نیستم آتش که رعنایی ز خس باشد مرا
از دل صد پاره، گر صد سال در این خاکدان
زنده مانم، پاره ای هر سال بس باشد مرا
تا نیاساید نفس از رفتن و باز آمدن
رفتن و باز آمدن در هر نفس باشد مرا
ترک افغان می کنم، تا چند در این کاروان
چون جرس فریاد بی فریادرس باشد مرا؟
گر چه عمری شد ز مردم خویش را دزدیده ام
در سر هر کوچه ای چندین عسس باشد مرا
گر ز دل بیرون دهم خاری که دارم در جگر
آشیان آماده در کنج قفس باشد مرا
زنده می دارم به هر نوعی که باشد خویش را
گر چو آتش از جهان یک مشت خس باشد مرا
باد صائب دعوی آزادگی بر من حرام
گر به جز ترک هوس در دل هوس باشد مرا
خون دل چندان نمی یابم که بس باشد مرا
مد آهم، سرکشی با خویشتن آورده ام
نیستم آتش که رعنایی ز خس باشد مرا
از دل صد پاره، گر صد سال در این خاکدان
زنده مانم، پاره ای هر سال بس باشد مرا
تا نیاساید نفس از رفتن و باز آمدن
رفتن و باز آمدن در هر نفس باشد مرا
ترک افغان می کنم، تا چند در این کاروان
چون جرس فریاد بی فریادرس باشد مرا؟
گر چه عمری شد ز مردم خویش را دزدیده ام
در سر هر کوچه ای چندین عسس باشد مرا
گر ز دل بیرون دهم خاری که دارم در جگر
آشیان آماده در کنج قفس باشد مرا
زنده می دارم به هر نوعی که باشد خویش را
گر چو آتش از جهان یک مشت خس باشد مرا
باد صائب دعوی آزادگی بر من حرام
گر به جز ترک هوس در دل هوس باشد مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.