۲۲۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۷۴

کو می گرمی که در جوش آورد خون مرا؟
چون شفق سازد فلک پرواز گلگون مرا

از محک افزون شود قدر زر کامل عیار
سرکشی از سنگ طفلان نیست مجنون مرا

پخته شد از گوشه عزلت شراب نارسم
خم برون آورد از خامی فلاطون مرا

معنی نازک نباشد ایمن از عین الکمال
نیل چشم زخم باشد لفظ، مضمون مرا

بی گناهی می کشد از قاتل خود انتقام
چون حنا پامال نتوان ساختن خون مرا

سخت تر گردد گره هرگاه صائب تر شود
نیست ممکن می گشاید جان محزون مرا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.