هوش مصنوعی:
این شعر از صائب تبریزی بیانگر درد و رنج شاعر از تیغ زبان مردم و ناملایمات زندگی است. شاعر از داغهای عاطفی، نومیدی، و انتقادات دیگران مینالد، اما در عین حال، به زیباییهای زندگی و عشق نیز اشاره میکند. او از مجنونوارگی خود میگوید و این که آرامش در غم برایش ممکن نیست. همچنین، شاعر به مقاومت در برابر دشمنان و پذیرش سرنوشت خود اشاره دارد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است و درک کامل آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند نومیدی، رنج، و انتقاد ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۱۷۵
نان به خون دل شد از تیغ زبان رنگین مرا
ترزبانی در گلو شد گریه خونین مرا
داغ دارد شعله سرگرمیم خورشید را
می شود روشن چراغ کشته بر بالین مرا
شد دو بالا حرص دنیای من از قد دوتا
در فلاخن گشت این خواب سبک، سنگین مرا
دشمن خونخوار از تیغ زبانم ایمن است
چون گل بی خار، منتهاست بر گلچین مرا
حسن بی اندازه را حیرت سزاوارست و بس
بس بود فهمیدگی از مستمع، تحسین مرا
چون سپر تا چند در میدان جانبازان عشق
طعمه شمشیر سازد جبهه پرچین مرا
این سر پر شور کز قسمت نصیب من شده است
زود خواهد کرد با منصور، هم بالین مرا
شورش مجنون من از کوه غم ساکن نشد
کی تواند داد سنگ کودکان تسکین مرا؟
داغ نومیدی مرا از لاله زاران خوشترست
چشم بر روزن بود از خانه رنگین مرا
زهره می بازد عقاب از خنده مستانه ام
من نه آن کبکم که صید خود کند شاهین مرا
رزق دندان ملامت می شود صائب لبش
همچو خون مرده هر کس می کند تلقین مرا
ترزبانی در گلو شد گریه خونین مرا
داغ دارد شعله سرگرمیم خورشید را
می شود روشن چراغ کشته بر بالین مرا
شد دو بالا حرص دنیای من از قد دوتا
در فلاخن گشت این خواب سبک، سنگین مرا
دشمن خونخوار از تیغ زبانم ایمن است
چون گل بی خار، منتهاست بر گلچین مرا
حسن بی اندازه را حیرت سزاوارست و بس
بس بود فهمیدگی از مستمع، تحسین مرا
چون سپر تا چند در میدان جانبازان عشق
طعمه شمشیر سازد جبهه پرچین مرا
این سر پر شور کز قسمت نصیب من شده است
زود خواهد کرد با منصور، هم بالین مرا
شورش مجنون من از کوه غم ساکن نشد
کی تواند داد سنگ کودکان تسکین مرا؟
داغ نومیدی مرا از لاله زاران خوشترست
چشم بر روزن بود از خانه رنگین مرا
زهره می بازد عقاب از خنده مستانه ام
من نه آن کبکم که صید خود کند شاهین مرا
رزق دندان ملامت می شود صائب لبش
همچو خون مرده هر کس می کند تلقین مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.