هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رنج‌ها و دردهای درونی خود سخن می‌گوید. او از غفلت، بی‌قراری، ترس و نگرانی‌هایش می‌نالد و به دنبال تسکین و آرامش است. همچنین، از ناتوانی دیگران در درک احساساتش و تحسین نابجا شکایت دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و فلسفی است و درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم مانند 'گریه خونین' یا 'مار و عقرب' ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا ناراحت‌کننده باشد.

غزل شمارهٔ ۱۷۶

خواب غفلت گر به این عنوان شود سنگین مرا
بالش پر می شود سنگی که شد بالین مرا

آهم از دل تا به لب جولان کند در لاله زار
در گلو از بس گره شد گریه خونین مرا

بس که ترسیده است از خواب پریشان چشم من
می گزد چون مار و عقرب بستر و بالین مرا

از گرانی سنگلاخ آرد برون سیلاب را
کی شود سنگ ملامت لنگر تمکین مرا؟

در چمن چون از خمار باده گردم بی قرار
تاک از دست نوازش می دهد تسکین مرا

من که چون خورشید از خوانش به قرصی قانعم
می کشد گردون چرا در خاک و خون چندین مرا؟

نیست از غفلت، نپردازم اگر دل را ز زنگ
ترسم این آیینه روشن، کند خودبین مرا

ز آب تلخ و شور، روی خود نگرداندم ترش
تا چو گوهر استخوان در بحر شد شیرین مرا

درک فکر نازک من شاهد فهمیدگی است
می کند تحسین خود، هر کس کند تحسین مرا

در مذاق من به است از خنده دندان نما
اره گر بر سر گذارد جبهه پرچین مرا

مستمع را می برد صائب کلام من ز هوش
کیست تا آید برون از عهده تحسین مرا؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.