هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از خودبینی و غرور خود می‌نالد که مانند سنگی گران او را در خواب غفلت نگه داشته است. او از دست دادن بی‌رنگی و سادگی خود را به دلیل آفت‌های زندگی مانند شکستن رنگینی‌ها توصیف می‌کند. شاعر به تأثیرات منفی خودبینی و قساوت بر روح خود اشاره می‌کند و از خاکساری و فروتنی به عنوان راهی برای رسیدن به آب حیات یاد می‌کند. در نهایت، او حسرت و اندوه را نتیجه زندگی گذشته خود می‌داند و تنها دستاوردش را خاری در میان گل‌ها می‌بیند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی موجود در شعر، مانند خودبینی، خاکساری، و حسرت، برای درک و تجربه نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۸۵

خواب غفلت شد گران از بس ز خودبینی مرا
سیل نتواند ز جا کندن ز سنگینی مرا

بود بی رنگی ز آفت جوشن داودیم
تخته مشق شکستن کرد رنگینی مرا

تا درین گلشن پر و بالم چو طوطی سبز شد
غوطه در زنگ قساوت داد خودبینی مرا

شد به من آب حیات از خاکساری خوشگوار
کرد دلسرد این سفال از کاسه چینی مرا

گر شد از شیرین زبانی قسمت طوطی شکر
نیست جز جوش مگس حاصل ز شیرینی مرا

دیگران گر انتظار روز محشر می کشند
محنت فرداست نقد از عاقبت بینی مرا

از حیات رفته صائب حاصل من حسرت است
نیست غیر از دست پرخاری ز گلچینی مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.