هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی به موضوعاتی مانند غفلت، مرگ، عشق و بیداری معنوی می‌پردازد. شاعر از غفلت انسان‌ها در زندگی انتقاد می‌کند و تأکید دارد که مرگ در حالت غفلت، تلخ‌تر از زندگی است. او از عشق به عنوان نیروی بیدارکننده یاد می‌کند و جهان را به خواب‌آلودگی تشبیه می‌نماید. شعر با درخواست برای بیداری معنوی و زنده کردن جان با نور عشق پایان می‌یابد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادی موجود در شعر، مانند مرگ، غفلت و بیداری معنوی، برای درک و تجربه نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم فلسفی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل‌درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۹۹

بال و پر شد شوق من سنگ نشان خفته را
من به راه انداختم این کاروان خفته را

مرگ بر ارباب غفلت تلخ تر از زندگی است
گرگ می آید به خواب اکثر شبان خفته را

نقد انفاس گرامی رفت از غفلت به باد
راهزن از خویش باشد کاروان خفته را

مهر بر لب زن که می ریزد نمک در چشم خواب
خنده بی شرمی گلها خزان خفته را

شد ره خوابیده بیدار و همان آسوده اند
برده گویا خواب مرگ این همرهان خفته را

از نصیحت غافلان را بی خودی گردد زیاد
طبل رحلت می شود افسانه جان خفته را

زود گردد چهره بی شرم پامال نگاه
می رود گلشن به غارت باغبان خفته را

از فسون عقل می گردد گرانجانی زیاد
خارخار عشق می باید روان خفته را

عالم از افسردگان یک چشم خواب آلود شد
کو قیامت تا برانگیزد جهان خفته را؟

جان قدسی را به نور عشق صائب زنده دار
شمع می باید به بالین میهمان خفته را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.