هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق به می و مستی سخن می‌گوید و از رهایی از قید و بندهای دنیوی و پیوند زهد و مستی می‌سراید. او از زندگی، عشق و آزادگی سخن می‌گوید و از مفاهیمی مانند قناعت و صافی خاطر نیز یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و شاعرانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، اشاره به می و مستی نیازمند درک بالاتری از مفاهیم ادبی و عرفانی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۰۰

جا به عرش دوش خود دادم سبوی باده را
فرش کردم در ره می دامن سجاده را

چون سبو تا هست نم از زندگی در پیکرت
دستگیری کن می آشامان عاشق باده را

این سخن را سرو می گوید به آواز بلند
جامه از پیکر بروید مردم آزاده را

روز و شب از صافی خاطر کدورت می کشم
ما چه می کردیم چون آیینه لوح ساده را؟

نقطه قاف قناعت دانه من گشته است
بال عنقا بادزن زیبد من افتاده را

زهد و مستی را به هم پیوند جانی داده ام
بسته ام بر دامن خم دامن سجاده را

صائب آن ابرو کمان رو بر هدف افکند تیر
دیگر از بهر چه داری سینه بگشاده را؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.