هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به بیان قدرت و تواناییهای شاعر در تغییر و تحول جهان اطراف خود میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویر و استعارههای زیبا، توانایی خود در تبدیل سختیها به آسانی، زشتیها به زیبایی، و مشکلات به فرصتها را توصیف میکند. همچنین، اشارههایی به مفاهیم عرفانی، مقاومت، و تحول درونی دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعارهها و تصاویر به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند تا به درستی درک شوند.
غزل شمارهٔ ۲۷۶
از تحمل خصم را هموار می سازیم ما
خار بی گل را گل بی خار می سازیم ما
نیست چون آیینه در پیشانی ما چین منع
زشت و زیبا را به خود هموار می سازیم ما
از گرانجانان گرانی می برد فریاد ما
کوه را کبک سبکرفتار می سازیم ما
در زمین گیران کند وجد و سماع ما اثر
نقطه را سرگشته چون پرگار می سازیم ما
پیش ما، چون ابر نیسان، هر که لب وا می کند
چون صدف پر گوهر شهوار می سازیم ما
عارفان دشوارها را بر خود آسان می کنند
کارهای سهل را دشوار می سازیم ما
در به روی شوق ما بستن ندارد حاصلی
از توجه رخنه در دیوار می سازیم ما
خواب ناز گل گرانسنگ است، ورنه از فغان
سبزه خوابیده را بیدار می سازیم ما
رشته ها همتاب چون شد، زود می گردد یکی
از پریشانی به زلف یار می سازیم ما
دامن ما سبز می سازد به اندک فرصتی
هر قدر آیینه بی زنگار می سازیم ما
گر مسلمانیم در ظاهر، به باطن کافریم
رشته تسبیح را زنار می سازیم ما
ما به بوی پیرهن چون ساکن بین الحزن
چشم خود از گریه چون دستار می سازیم ما
زیر تیغ از بس به رغبت جانفشانی می کنیم
خضر را از زندگی بیزار می سازیم ما
می زند همسایه معشوق هم ناخن به دل
گر نسازد گل به ما، با خار می سازیم ما
نیست در افسردگان صائب اثر گفتار را
ورنه خون مرده را بیدار می سازیم ما
خار بی گل را گل بی خار می سازیم ما
نیست چون آیینه در پیشانی ما چین منع
زشت و زیبا را به خود هموار می سازیم ما
از گرانجانان گرانی می برد فریاد ما
کوه را کبک سبکرفتار می سازیم ما
در زمین گیران کند وجد و سماع ما اثر
نقطه را سرگشته چون پرگار می سازیم ما
پیش ما، چون ابر نیسان، هر که لب وا می کند
چون صدف پر گوهر شهوار می سازیم ما
عارفان دشوارها را بر خود آسان می کنند
کارهای سهل را دشوار می سازیم ما
در به روی شوق ما بستن ندارد حاصلی
از توجه رخنه در دیوار می سازیم ما
خواب ناز گل گرانسنگ است، ورنه از فغان
سبزه خوابیده را بیدار می سازیم ما
رشته ها همتاب چون شد، زود می گردد یکی
از پریشانی به زلف یار می سازیم ما
دامن ما سبز می سازد به اندک فرصتی
هر قدر آیینه بی زنگار می سازیم ما
گر مسلمانیم در ظاهر، به باطن کافریم
رشته تسبیح را زنار می سازیم ما
ما به بوی پیرهن چون ساکن بین الحزن
چشم خود از گریه چون دستار می سازیم ما
زیر تیغ از بس به رغبت جانفشانی می کنیم
خضر را از زندگی بیزار می سازیم ما
می زند همسایه معشوق هم ناخن به دل
گر نسازد گل به ما، با خار می سازیم ما
نیست در افسردگان صائب اثر گفتار را
ورنه خون مرده را بیدار می سازیم ما
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.